جدول جو
جدول جو

معنی لغت نامه - جستجوی لغت در جدول جو

لغت نامه
کتابی که شامل لغات، ترکیبات و اصطلاحات یک زبان باشد، کتاب لغت، فرهنگ
تصویری از لغت نامه
تصویر لغت نامه
فرهنگ فارسی عمید
لغت نامه
(لُ غَ مَ / مِ)
فرهنگ. دیکسیونر. کتاب لغت. قاموس اللغه: اردشیر بن دیلمسپار النجمی الشاعر از من که ابومنصور علی بن احمد الاسدی الطوسی هستم لغت نامه ای خواست، چنانکه بر هر لغتی گواهی بود از قول شاعری از شعرای پارسی. (اسدی طوسی در مقدمۀ لغت نامه)
لغت نامه دهخدا
لغت نامه
فرهنگ واژه نامه کتابی که شامل لغات یک زبان است کتاب لغت فرهنگ قاموس: اردشیر بن دیلمسپار النجمی الشاعر ادام الله عزه از من - که ابومنصورعلی ابن احمد الاسدی الطوسی هستم - لغت نامه ای خواست چنانکه بر هر لغتی گواهی بود از قول شاعری از شعرا پارسی
فرهنگ لغت هوشیار
لغت نامه
((~. مِ))
واژه نامه، فرهنگ، کتاب لغت
تصویری از لغت نامه
تصویر لغت نامه
فرهنگ فارسی معین
لغت نامه
فرهنگ، قاموس، واژگان، واژه نامه
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

فهرستی از غلط های چاپی کتاب که به صورت ضمیمه در آخر کتاب قرار گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غم نامه
تصویر غم نامه
نامه ای که حکایت از غم و اندوه کند، نوشتۀ غم انگیز، در علوم ادبی تراژدی مثلاً غمنامۀ رستم و اسفندیار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لعنت نامه
تصویر لعنت نامه
نوشته ای که در آن لعن و نفرین نوشته شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
(غَ مَ / مِ)
نامه ای که حکایت از غم و اندوه کند. نامۀ غم انگیز:
چو مادر فروخواند غم نامه را
سیه کرد هم جام و هم جامه را.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(لَ قَ مَ / مِ)
فرمان لقب، دارندۀ فرمان لقب:
بدان کیمیا ماریه میر گشت
لقب نامۀ علم اکسیر گشت.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(لَ نَ مَ / مِ)
نامۀ متضمن لعن
لغت نامه دهخدا
(صِحْ حَ مَ / مِ)
قولی است در علم موسیقی ساختۀ نصیرالدین طوسی. (غیاث اللغات) :
صددل بیمار کرد انباز تصنیف سخن
هر صریر خامۀ تأثیر صحت نامه است.
محسن تأثیر.
و در تعریف طاهرای چهارتاری:
نوای بلبلان شرمندۀ او
بصحت نامه دلها زندۀ او.
محسن تأثیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از غم نامه
تصویر غم نامه
نامه ای که حکایت از غم و اندوه کند
فرهنگ لغت هوشیار
نفرین نامه نامه ای که در آن لعنت مندرج باشد: و لعنت نامه نوشتند و نفرین کردند که بعد ازین خراج نخواهند و از هم کینه دردل ندارند
فرهنگ لغت هوشیار
فهرستی که از اغلاط کتاب چاپ شده فراهم آورند و به آخر کتاب افزایند تا خوانندگان از روی آن غلطهای کتاب را تصحیح کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صحت نامه
تصویر صحت نامه
گواهی تندرستی، راست نامه زبانزدی در خنیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغتنامه
تصویر لغتنامه
فرهنگ، دیکسیونر، کتاب لغت، دیکشنری
فرهنگ لغت هوشیار
پاژ نامنامه فرمانی از طرف شاه یا امیر حاکی از لقبی که به کسی دهد، حامل و دارنده لقب نامه: بدان کیمیا ماریه میر گشت لقب نامه علم اکسیر گشت. (نظامی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
((~. مِ))
فهرست غلط های کتاب یا رساله چاپ شده که معمولاً در آخر کتاب افزایند، جدول خطا و صواب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لغتنامه
تصویر لغتنامه
واژه نامه
فرهنگ واژه فارسی سره